ندا و مروه
خبری لبنانی "مناص " در گزارشی با اشاره به کشته شدن زن محجبه مصری در آلمان به نوع متفاوت پوشش خبری آن با قتل ندا آقا سلطان در جریان ناآرامیهای اخیر در ایران پرداخت و نوشت: دو خانم در دو کشور کشته شدند. ندا آقا سلطان در ایران در جریان ناآرامیهای اخیر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، در حالی که "مروه الشربینی " در داخل یک دادگاه آلمانی توسط 18ضربه چاقو کشته شده است. مرگ هر کدام از این دو برای خود داستانی جداگانه دارد اما کشته شدن ندا در داخل ایران به یکی از سوژههای
[رسانههای] جهانی تبدیل شد اما قتل الشربینی در آلمان کاملا نادیده گرفته شده است.
بنابر این گزارش، در 20 ژوئن 2009 ندا آقا سلطان در جریان ناآرامیها کشته شد. جریان ناآرامیهای در تهران بخش عمدهای از رسانههای جهان را به خود اختصاص داده بود و
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران انواع و اقسام تحلیلها را درباره این ناآرامیها مطرح کردند. مرگ ندا آقا سلطان نیز به سوژهای برای این شبکههای خبری تبدیل شده بود.
در روز نخست ماه جولای "مروه الشربینی " یک محقق مصری که در آلمان زندگی میکرد در داخل یکی از دادگاههای آلمان در شهر "درسدن " با 18 ضره چاقو در مقابل دیدگان فرزند سه ساله خود کشته شد.
این حادثه با درگیری لفظی بین الشربینی و این مرد در پارکی در شهر درسدن شروع شد که در ادامه فرد آلمانی این زن مصری را به خاطر حجاب تروریست خطاب کرد و با حمله به او حجاب را از سر وی برداشت.در ادامه با شکایت زن به دادگاه آلمان، این فرد آلمانی محکوم به پرداخت 750 یورو میشود.
هنگامی که همسرالشربینی برای نجات همسرش از ضربات چاقو به کمک وی رفت توسط ماموران امنیتی دادگاه آلمان هدف شلیک گلوله قرار گرفت.
مرگ مروه توسط هیچ یک از رسانههای غربی گزارش نشد تا اینکه در مراسم خاکسپاری وی اعتراضات در مصر فوران کرد و به اوج خود رسید.
گزارشهایی که بعد از این حادثه نیر مخابره شد تنها بر روی اعتراضات تمرکز کرد و جنایتکار این حادثه را نیز فردی که دارای عقاید شخصی بوده معرفی کردند.
واقعیت آن است که رسانهها هر آنچه را که در راستای منافع و دستورالعملهایشان باشد، انتخاب میکنند.
مقایسه مرگ این دو زن نشان از آن دارد که در اروپا و جوامع غربی مرگ نفر دوم [الشربینی] معنی و اهمیتی در مفاهیم تاریخی، سیاسی و اجتماعی آنها ندارد.
آلیکس دبلیو که از وی در رسانهها به عنوان شخصی که دارای عقاید شخصی است یاد میشود و با 18 ضربه چاقو مروه را در داخل دادگاه به قتل رسانده است حاصل جامعهای است که که وی در آن زندگی میکند.
قتل مروه باید این نگرانی را افزایش دهد که در طی دهههای اخیر و به خصوص از اواسط دهه 90 میلادی قرن گذشته نژادپرستی نهفتهای یا شاید غیر نهفتهای علیه مسلمان در حال افزایش است.
نبود یک گزارش در مورد این قتل و به صدا در نیامدن زنگ خطری که پس از این قتل شنیده نشد، کتمانی را در این جوامع غربی نشان میدهد که در حال فرو بردن این جوامع در خود است.
در حالی که اروپاییها درباره آزادی و پذیرش دیگران سخن میگویند و زمانی که اروپاییها درباره خطر نژادپرستی و فرقهگرایی در کشورهای جهان سوم حرف میزنند و هنگامی که اروپاییها درباره سخنرانیهای کینهجویانه و ضد یهودیت هشدار میدهند، ما نژادپرستی، تبعیض و سخنرانیهای کینهورزانه را که وجهه قانونی نیز یافتهاند را در فرانسه، ایتالیا، هلند، آلمان، اتریش، دانمارک و دیگر کشورهای دموکراتیک میشنویم.
غیبت داستان مروه الشربینی از جریان عمومی رسانههای غربی و کوتاهی درباره آغاز بحث در مورد خطر فوری نژادپرستی ضد مسلمانان نشان از عمق مشکل داشته و آیندهای تاریک برای مسلمانان در اروپا را ترسیم میکند.
مسلمانانی نظیر ندا فقط هنگامی در داستانهای خبری رسانههای غربی جلوه پیدا میکند که به این جریان خبری آنها که اسلام یک خطر برای آزادی است کمکی کند در حالی که مسلمانی نظیر مروه که نژادپرستی غربیها را نشان میدهد و چالشی برای آنها به شمار میآید از جای داشتن در اخبار آنها باز میماند.
مرگ ندا تحلیل و تفسیرهای گستردهای را در رسانهها به دنبال داشت حال آنکه کشته شدن مروه در رسانههای خبری بازتابی را نداشت و بسیاری آن را یک داستان غمانگیز شخصی توصیف کردند.